زارم بکشی کز که ستمکارترم من. وحشی به طبیب من بیچاره که گوید. کامروز ز دیروز بسی زارترم من. شمارهٔ ۳۳۶: آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان ». « شمارهٔ ۳۳۴: چه کم میگردد از حشمت بلاگردان نازم کن ...
ادامه مطلب16755 غزلیات — یار گرفتهام بسی چون تو ندیدهام کسیسعدی. ۵۸۲ – ط. یار گرفتهام بسی چون تو ندیدهام کسی. شمع چنین نیامدست از در هیچ مجلسی. عادت بخت من نبود آنکه تو یادم آوری. نقد چنین کم اوفتد ...
ادامه مطلببزن ای مطرب قانون، هوس لیلی و مجنون. که من از سلسله جستم، وتد هوش بکندم. به خدا که نگریزی، قدح مهر نریزی. چه شود ای شه خوبان، که کنی گوش به پندم. هله ای اول و آخر، بده آن باده فاخر. که شد ...
ادامه مطلبآدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 19 دیوان حافظ شیرازی. متن کامل ابیات 1 الی 9. 1) ای نسیمِ سحر آرامگهِ یار کجاست / منزلِ آن مهِ عاشق کُشِ عیار کجاست. 2) شبِ تار است و رهِ وادی ایمن در پیش / آتشِ طور کجا ...
ادامه مطلباینچنین لقمه رسیده تا دهان. راههای صعب پایان بردهایم. ره بر اهل خویش آسان کردهایم. بخش ۱۳۷ - مکرر کردن قوم اعتراض ترجیه بر انبیا علیهمالسلام: قوم گفتند ار شما سعد خودیت ». « بخش ۱۳۵ - مکرر ...
ادامه مطلب15355 ناصر خسرو (قصاید) — (ای خوانده بسی علم و جهان گشته سراسر،)ناصر خسرو. ای خوانده بسی علم و جهان گشته سراسر،. تو بر زمی و از برت این چرخ مدور. این چرخ مدور چه خطر دارد زی تو. چون بهرهی خود یافتی ...
ادامه مطلبوحشی بافقی- غزل شماره 335. پیش تو بسی از همه کس خوارترم من. زان روی که از جمله گرفتارترم من. روزی که نمانَد دگری بر سر کویت. دانی که ز اغیار وفادار ترم من. بر بی کسیِ من نگر و چارهٔ من کن. زان کز همه ...
ادامه مطلببے حسی ایسی بھی ہوتی ہے بھلا. پوچھتے ہو عیب اوروں سے مرے. دوستی ایسی بھی ہوتی ہے بھلا. زندگی ایسی ہی ہوتی ہے بھئی. زندگی ایسی بھی ہوتی ہے بھلا. رنگ ہی چہرے پہ لہراتے ہیں اب. جاں کنی ایسی بھی ہوتی ...
ادامه مطلببسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی. این بیت یکی از بیت های نامور ادب پارسی است که بسیاری از ایرانیان آن را در ویر (ذهن) خود دارند و با شنیدن نام فردوسی آن را بر زبان می رانند. این بیت نامور در نوشتار اصلی ...
ادامه مطلبغزل شمارهٔ ۱۸۷. هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد. وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد. آن کس که دلی دارد آراستهی معنی. گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد. گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد. ور تیر بلا ...
ادامه مطلبغزل شمارهٔ ۲۲۶. مردان خدا پردهٔ پندار دریدند. یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند. هر دست که دادند از آن دست گرفتند. هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند. یک طایفه را بهر مکافات سرشتند. یک سلسله را بهر ...
ادامه مطلببسی بهتر سوی دانا ز مرد ژاژخا ابکم . ناصرخسرو (از امثال و حکم دهخدا). بسی جای زشتی به از نیکوییست . اسدی (از امثال و حکم دهخدا). بسی چاره ها سازی و داوری. بری رنج تا گنج گرد آوری . سرانجام بینی شده ...
ادامه مطلببیا گو ببر نسخه از پیش من. کسان مرد راه خدا بودهاند. که برجاس تیر بلا بودهاند. زبون باش چون پوستینت درند. که صاحبدلان بار شوخان برند. گر از خاک مردان سبویی کنند. به سنگش ملامت کنان بشکنند. بخش ...
ادامه مطلبمیری نثر کو تم جب گنگنانے لگو گی، لوگ جان لیں گے، میں نے نظمیں کہی تھیں Follow celebrities update ڈھونڈو گے ایک روز ہمیں بے بسی کے ساتھ ️🥀 | میری نثر کو تم جب گنگنانے لگو گی، لوگ جان لیں گے، میں نے نظمیں ...
ادامه مطلباز ویکینبشته. < کلیات سعدی | بوستان | باب نهم. →. قضا زندهای رگ جان برید. بوستان ازسعدی تصحیح محمدعلی فروغی فرو رفت جم را یکی نازنین. یکی پارسا سیرت حق پرست. ←. 17063 بوستان — فرو رفت جم را ...
ادامه مطلبجای دگر هوای تو این نیز بگذرد. بگذشت آن زمانه که بودم سزای تو. اکنون نیم سزای تو این نیز بگذرد. گر سر گشتی تو از من و خواهی که نگذرم. گرد در سرای تو این نیز بگذرد. شعر این نیز بگذرد از ملکالشعرای ...
ادامه مطلببتابد بسی ماه و پروین و هور. که سر بر نداری ز بالین گور. دریغا که بی ما بسی روزگار. بروید گل و بشکفد نوبهار. بسی تیر و دیماه و اردیبهشت. برآید که ما خاک باشیم و خشت. چرا دل بر این کاروانگه نهیم
ادامه مطلببسی ( به انگلیسی: Bassae ) یا بِسی یا وَسس به معنای دره ای کوچک در میان صخره ها[ ۱] مکانی باستانی در شمال شرقی مسینیا پریفکچر ( به انگلیسی: Messenia ) است که در زمان قدیم جزئی از آرکادیا بوده است . بسی در کنار روستای اسکلیروس، …
ادامه مطلبلغتنامه دهخدا. بسی . [ ب َ ] (ق ) بمعنی بسیار و زیادتی . (برهان ). مزیدعلیه بس . (غیاث ). بسیار وبس . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء). بمعنی بسیاری و آن را بسا نیز گویند.
ادامه مطلبدیباچه گلستان سعدی. منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی ...
ادامه مطلبچون به یک دم صد جهان واپس کنم. بنگرم گام نخستین منست. من چرا گرد جهان گردم چو دوست. در میان جان شیرین منست. شمس تبریزی که فخر اولیاست. سین دندانهاش یاسین منست. غزل شمارهٔ ۴۳۱: عشوه دشمن بخوردی ...
ادامه مطلبناصر خسرو شاعر و نویسنده قرن پنجم بوده که شعرش مشحون از حکمت، علم و دینداری است. در این مقاله از ستاره گزیده ای از بهترین اشعار ناصر خسرو قبادیانی درباره خدا، در وصف بهار و اشعاری زیبا و پندآموز را خواهید خواند.
ادامه مطلبمدتی پس از بازگشت سیاوش مادرش میمیرد و غم و اندوه او را فرا میگیرد. پس از مدتی، «سودابه» همسر کیکاووس و دختر شاه هاماوران که به زیبارویی مشهور بود، سیاوش را دید و عاشقش شد. سپس فردی را نزد ...
ادامه مطلبغزل شماره ۱۱۵ از دیوان حافظ – درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد. درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد. چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان که درد سر کشی ...
ادامه مطلببے بسی سے نجات مل جائے. پھر سوال و جواب کر لینا. کیا شکل ہے وصل میں کسی کی. تصویر ہیں اپنی بے بسی کی. حدیث دل بہ زبان نظر بھی کہہ نہ سکا. حضور حسن بڑھی اور بے بسی میری.
ادامه مطلببے بسی | نسیم سید کی تمام نظم ریختہ پر aaj ik aur baras biit gayā us ke baġhair jis ke hote hue hote the zamāne mere
ادامه مطلب"خاک در دیده بسی جان فرساست" reply پاسخگویی به این حاشیه flag گزارش حاشیهٔ نامناسب link رونوشت نشانی حاشیه دکتر نوروز امینی در ۱۰ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۱۱ نوشته:
ادامه مطلبغزل شمارهٔ ۲۰۲۸. گرچه بسی نشستم در نار تا به گردن. اکنون در آب وصلم با یار تا به گردن. گفتم که تا به گردن در لطفهات غرقم. قانع نگشت از من دلدار تا به گردن. گفتا که سر قدم کن تا قعر عشق میرو. زیرا ...
ادامه مطلبتعبیر کامل غزل 115 حافظ. درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد. نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد. نهال مهر و محبت بکار که میوه آن رسیدن به آرزوست، دوستی باعث میشود به مراد دل خودت برسی. بیخ ...
ادامه مطلببوستان سعدی یا سعدینامه نخستین اثر سعدی است که کار سرودن آن در سال ۶۵۵ هجری قمری پایان یافتهاست. «بوستان» سعدی یا «سعدی نامه» نخستین اثر سعدی شاعر و حکیم نامدار ایرانی است که کار سرودن آن ...
ادامه مطلبمعنی کلمات و متن شعر خرد و دانش صفحه ۱۲۸ فارسی کلاس چهارم دبستان ؛ در این نوشته به معنی متن ، کلمات ، لغات و کلمه های شعر خرد و دانش از فردوسی صفحه 128 کتاب فارسی کلاس چهارم ابتدایی به همراه مشخص ...
ادامه مطلبآن کام و دهان و لب و دندان که تو داری. عیش است ولی تا ز برای که مهیاست. گر خون من و جمله عالم تو بریزی. اقرار بیاریم که جرم از طرف ماست. تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد. گر سر بنهد ور ننهد دست تو ...
ادامه مطلبنثر روان حکایت های زیبای گلستان سعدی. گلستان سعدی یکی از آثار بزرگ کلاسیک ایران است، که همواره در طول هفت قرن گذشته، یکهتاز میدان فصاحت و بلاغت بوده است. اگرچه در طول این مدت مورد تقلید نویسندگان زیادی قرار گرفته و رسیدن ...
ادامه مطلبغزل شمارهٔ ۱۹۳. در نظربازیِ ما بیخبران حیرانند. من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند. عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی. عشق داند که در این دایره سرگردانند. جلوهگاهِ رخِ او دیدهٔ من تنها نیست ...
ادامه مطلببخش ۶. چو یک پاس بگذشت از تیره شب. چنان چون کسی راز گوید به تب. خروشی برآمد ز افراسیاب. بلرزید بر جای آرام و خواب. پرستندگان تیز برخاستند. خروشیدن و غلغل آراستند. چو آمد به گرسیوز آن آگهی. که شد ...
ادامه مطلب